مها، دختر زيباي من

نوروز مبارك

1392/1/17 14:46
نویسنده : مامان آوا
440 بازدید
اشتراک گذاری

                                              

     امسال بهترين و متفاوت ترين نوروز زندگيم بود. از يك طرف لبخند شيرين دختركم درست لحظه ي تحويل سال دلمون رو شاد كرد و نويد بخش يه زندگي شيرين سه نفرانه شد و از يك طرف ديگه برا اولين بار همه ي تعطيلات رو توي سفر بوديم و همسري كار و البته تلفن همراهشو گذاشته بود كنار و اين هر دو خيلي خيلي برامون لذت بخش بود.

     دخترمون با اينكه اولين نوروزش بود و تدارك زيادي هم برا سفره هفت سين ديده بودم اما هيچ عكسي با هفت سين نداره. سين هاي هفت سينمون چند دقيقه قبل از خروجمون از خونه به قصد سفر، دور هم جمع شدن و فرصت نشد از عشقمون عكس بگيرم.

     لحظه ي تحويل سال، مها خانوم خوشگل توي آغوشم خواب بود و بابايي دوربين به دست منتظر، كه صداي ساز و دهل و هياهوي مردم، پلك هاي خانومي رو باز كرد و لبهاش به لبخند شكوفا و دوباره خواب. ما هم توي هواپيما كاري جز بوسيدن همديگه اونم به سختي از دستمون بر نمي آمد.

     نيمه اول تعطيلات خونه مامانم بوديم و مها بر خلاف تصور اصلا غريبي نكرد و توي آغوش همه ميرفت و برا همه دلبري ميكرد. رابطه ي عجيبي هم با باباجونم داشت و بر رفتن توي آغوششون بال بال ميزد. بابايي كه من تا حالا نديده بودم بچه بغل كنه الان با اشتياق آغوشش رو برا دخترم باز ميكنه.

     قرار بود 6 ام عصر تهران باشيم، پروازمون رو كنسل كرديم و با داداش جونم آمديم  و اين شد كه 7 ام رسيديم و خسته و كوفته، 8 ام راه افتاديم سمت شمال. خيلي سخت بود مخصوصا برا منِ مامان، اما خب ارزشش رو داشت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

قاصدك
19 فروردین 92 9:00
سلام عزیزم سال نو شما هم مبارک با آرزوهای بهترین برای شما ایشالا همیشه به شادی و خوشی سفر کنید
قاصدك
26 فروردین 92 11:43
سلام ايشاله هميشه لبخند به لب باشي