21 ماهگی مها گلی
سلام
من خیلی تنبلم میدونم. اونقدر درگیر مها و شیرین کاریاش و زندگی روزمره شدم که فرصت آپ کردن وبلاگش رو هم نمیکنم. البته بخش بزرگی از گناه آپ نکردن به گردن واتس آپ و وایبر و ... هاست.
مها الان 21 ماهشه.
جمله کامل میگه.
از 2تا 9 رو میشماره. نمیدونم چرا یک رو نمیگه.
رنگ ها رو میشناسه. آبی, قرمز, نارنجی, بنفش, سیاه, سفید, زرد , سبز و صورتی. هر کی لباس سیاه بپوشه میگه سیاه نه. میگیم پس چه رنگی؟ میگه آبی, قرمز, زرد, بنفش.
کلمات متضاد رو میشناسه:
دختر / پسر سیاه / سفید بالا / پایین کم/ زیاد چپ / راست و ...
آبی / قرمز هم خودش به این مجموعه اضافه کرده.
دست و پای راست و چپش رو می شناسه البته از 18 ماهگی میشناخت.
هر وقت می خواهد بخوابه قصه حبه انگور تعریف میکنه و جالب اینکه قصه اش کاملا پیوستگی داره.
رنگ دریا و آسمون و درخت و جوجه و ... رو میدونه.
میدونه هر حیوانی چه غذایی می خوره و اینکه کدوم قسمت بدنش جزء ویژگی برجسته ی اون حیوانه. البته این رو هم از قبل 18 ماهگی میدونست. مثلا شتر کمرش بزرگه و خار میخوره. خرگوش گوشش درازه و هویج میخوره و ...
اتل متل توتوله و یه توپ دارم قلقلیه رو میخونه.
خودش با قاشق و چنگال غذاش رو میخوره.
تصاویری که توالی دارند رو مثل یه داستان تعریف میکنه. تصاویری شبیه اون چیزایی که توی کتاب فارسی اول دبستانمون بود. توپ بچه ها بالای درخت گیر میکرد و بچه ها نردبام می آوردند و ... یادتون هست که.
عاشق کتاب و کاغذ و برگه سفیده. جالبه که تا حالا هیچ کدوم از کتاب هاش رو هم پاره و خراب نکرده.
بهترین کادو براش کتابه. هر وقت کار خوبی میکنه یا اینکه از خونه میرم بیرون و با خودم نمیبرمش منتظر گرفتن کتاب جدیده.
هنوز خیلی از حرفام مونده ولی خانوم گلی میگه مامان بیا