مها، دختر زيباي من

هفته 36

1391/6/25 16:16
نویسنده : مامان آوا
371 بازدید
اشتراک گذاری

     چند شب پيش، خيلي اتفاقي پاهام ورم كرد. خواهرم و همسرش شام خونه ما بودند و با خودم فكر كردم حتما بخاطر خستگيه كه اينجوري شده. آخه ناهار هم خونه بودند و حسابي خسته شده بودم. اما خب تهوعي كه داشتم و ترس از پره اكلامپسي باعث شد فرداش با باباي ني ني بريم پيش خانوم دكتر. جواب آز ها و سونو از نظر خانوم دكتر عالي بود و ترس از پره اكلامپسي بي دليل. البته قرار شد اگه ورم شديدتر شد، اورژانسي آز ادرار بدم تا اگه مشخص شه بدن پروتئين دفع ميكنه سريع برم بيمارستان. فعلا كه ورم همچنان هست و تمام بند بند انگشتهاي دستم و كف پاهام حسابي درد داره.

دلم به اين خوش بود كه من كه تا الان ورم نكردم حتما تا آخرش همينطوري شييييك مي مونم. اما زهي خيال محال. حالا با اين قيافه چطوري ميخوام برم آتليه نميدونم.ناراحت

     خانوم دكتر يه كم راجع به روش هاي بيحسي سزارين توضيح دادند و مني كه تا قبل از اين تري از عمل نداشتم يهو ته دلم خالي شد و از اون شب تا الان هر شب خواب عمل و ترس از اون رو ميبينم. اما فكر كنم هنوزم اونقدر شجاع باشم كه بيحسي رو به بيهوشي ترجيح بدم. آخه ميخوام اولين كسي باشم كه دخترمو ميبينه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)