دو ماهگی و واکسن
امروز واکسن دو ماهگیت رو زدی مامانی. بمیرم برات که اینقدر درد کشیدی.
صبح با مادر (از این به بعد: مامان جون زهرا ) رفتیم بهداشت و خاله ی مامانی زحمت واکسن رو کشیدن. الان که اینجام شما خوابیدی خواب 10 دقیقه ای, میخوابی بعد با بغض بیدار میشی و جیغغغغ.
جشن تولد دو ماهگیت رو گذاشتیم هفته بعد, شب یلدا که بابایی میاد پیشمون.
خیلی دوست دارم مامانی. فدای اشک گوشه چشمت. واییییییییییی دلم برات کبابه نمیدونم چی بگم و چی بنویسم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی